تو... حرف دلت راست

تو...
حرف دلت راست
کم ات، راز
بیش ات، یه فرایند
از زندگی،
با لحن خوش و چهچه و آواز.
همصحبت تو میشوم از توست
که دلتنگی ام أم می شود آغاز
همان جا،
انگار
دیدار تو در خواب و من از هجمه ی رویا
سرخوش.
و غافل، از چرخه ی دنیا.
ای جان
از من خبرت هست؟ زیبا.
با زنگ خوش الحان نگاهت
به زبان آر
با ناز بخواه هر چه دلت خواست
من در تو گم ام
گرچه که دریاست،این عشق
لب تر که کنی
جان بسپارم طلبت را،
و جانا
در عالم من
جاذبه از توست،
و من جذب تو گیرا.
خود عامل دردو
خودت ام چاره ی دردی چه عجیب است ؟
ٕٕبی تا...
حتی تو
غم ات خاص


شهرام عمرانی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.