ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
تو در خیال من چنانی
که قرص ماه در برکه ها
می بینمت اما
دستم به تو نمی رسد
پرویز صادقی
دلتنگی برای عشق
گم شدن در احساس غمگنانه ای ست
که انگار هیچ وقت قرار نبوده است
کسی تو را پیدا کند
پرویز صادقی
پروانه ها
گل ها را یاد آدم می آورند
و من تو را که می بینم
یکباره یاد عشق می افتم
پرویز صادقی
در سایهٔ لبخندت
دنیای من
رو به راه می شود
بهشت کوچکی
پر از سمفونی نفس های عشق
پرویز صادقی
محبوبم !
آنچه با تو احساس می کنم
هیچ بهاری با گل ها نمی کند
و هیچ رایحه ای
پروانه ای را چنین برنمی انگیزد
کار دلم از واژه ها گذشته است
آنچه تو در من می نگاری
اثر فاخر دست های فصیح تو ست
پرویز صادقی
چه آرامشی ست خیال تو !
نسیمی که حتی
شکوفه های گیلاس را هم نمی لرزاند
گوئی چکاوکی در من
میان بنفشه های پنهان در علفزاران دوردست
جفتش را صدا می زند
زیر آسمانی که در غربش
آفتاب غروب می کند
و از شرقش ماه بالا می آید
و من چون شمعی در شب
با شعلهٔ تو روشن می شوم
میان شکوفه های یاد تو
که چون پروانه
بر شانه های عشق می نشینتد
و چه آرامشی ست خیال تو !
پرویز صادقی