ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
کلاغ ها به خانه برمی گردند
ناقوس ها خاموش می شوند
دنیا می رود
شکوفه های معطر می مانند
و تو
با چراغ روشن ماه
یک شبِ کامل می شوی
پرویزصادقی
غمی با من ست
که تو را نفس می کشد
عشق را زیبا می کند
و به آن شخصیت می بخشد
پرویز صادقی
هر چه می نویسم
باز دست هایم
تشنۀ حرف زدن با توست
در نجوای گریه ای که هر قطره اش
دریائی را با خود حمل می کند
و تو را در دهانم می ریزد
و اینگونه من
در عاشقانه های رو به تو
شبانه روز می شوم
پرویز صادقی
با تو
دنیای دیگری وجود ندارد
بی تو کجا باید رفت ؟!
جز تنهائی یک اشک
تبعیدیِ یک آه
آنجا که جز خیالت
هیچ کس مرا پیدا نمی کند
پرویز صادقی
تو همانی که عشق
از دست تو روزگار ندارد
با تمام خاطرات یک آغاز
با تمام ترس های یک پایان
پرویز صادقی
من
لرزش صدای عشق را
به واژه می نشانم
وقتی
تمام آنچه به یاد می آورد
اسم تو ست
پرویزصادقی