و یادم رفت

و یادم رفت
از شرابی بگویم که در چشمانت
به چله نشسته بود
در آنجا
گوشه‌ای امن بود
کبوتری به بالین جوجکانش بود
قاصدکی می‌رقصید
و چیزی مرا
از شعر بازمی‌داشت


علیرضا غفاری حافظ

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.