ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
بودن کنار تو حال مرا خوب میکند
روح مرا به هلهله، مجذوب میکند.
هر تلخی و غمی که ز دور جهان رسد
شیرین لبت به بوسه ای محبوب میکند .
بوی تو بر غزل که نشیند چنانکه گل
هر واژه را کرشمهی مطلوب می کند
تک خال لب که رو کنی ای پادشاه دل
سر را به باختن به تو مصلوب می کند
گفتم که چیست عشق که تلخ است و شکرین
شوری ست از بهشت، که مرعوب می کند
گفتا که نیست شرح و بیانش به واژه ها
احساس را چه واژه ای مکتوب می کند
از عشق جز بلا و غمت ،نیست حاصلی
هر دل که فتح کرد، لگد کوب میکند
با عشق، راحتی و خوشی سازگار نیست
دل را که برد ، این دو سه سرکوب میکند
اما بدان عزیزتر از جان، که عشق تو
تلخ است و باز حال مرا خوب میکند....
عبداله خدابنده
عشق شادی ست، عشق آزادی ست
عشق آغاز آدمیزادی ست
عشق آتش به سینه داشتن است
دمِ همت بر او گماشتن است
عشق شوری زِ خود فزاینده ست
زایشِ کهکشان زاینده ست
تپشِ نبضِ باغ در دانه ست
در شبِ پیله رقص پروانه ست
جنبشی در نهفت پردهی جان
در بن جان زندگی پنهان .
زندگی چیست؟ عشق ورزیدن !
زندگی را به عشق بخشیدن .
زنده است آن که عشق میورزد
دل و جانش به عشق میارزد ...
هوشنگ_ابتهاج