خیالم را که میهمان باشی ، زنبق های شعر از کویر واژگانم می شکفد . به اِعجازی شاعر عشق تو می گردم . و در عروجی نورانی ؛ یاد تو ؛ در صندوقچه ی سربه مُهر قلبم ، فرود می آید ...
مگو بازی با کلمات است ! این احساس است که به مصاف آمده است . قهرت را غلاف کن ...