به دنبال تو، من

به دنبال تو، من
خیابانتان را هر روز قدم میزنم
کوچه به کوچه
در به در
اما خبری از تو نبود.
حتی همان نان خشکی با همان ارابه
حتی همان درخت، همان تیر برق
اما خبری از تو نبود.
زمستان در همان نزدیکیست، بلورهای سفید برف،
روی کلاه و شال گردنت،
قرمز
اما خبری از تو نبود.

راهِ‌مان گم شد، خودمانم نیز
آن آخرین بوسه نیز
اماخبری از تو نیست..


تورج میرزایی

نظرات 1 + ارسال نظر
حمید مرتضوی جمعه 10 دی 1400 ساعت 14:00

شاعرشون خیلی قویه
زیبا بود

ممنونم.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.