در پیچ کوچه با تو بر خورد کردم

در پیچ کوچه
با تو بر خورد کردم
تو گذشتی
و من شکستم


منوچهر پورزرین

باور نداشتم که زنی بتواند

باور نداشتم که زنی بتواند

شهری را بسازد و به آن

آفتاب و دریا ببخشد و تمدن.

دارم از یک شهر حرف می زنم!

تو سرزمین منی!

صورت و دست های کوچکت،

صدایت،

من آنجا متولد شده ام

و همان‌جا می میرم!

 

"نزار قبانی"

نمیدانم چرا

نمیدانم چرا
اما از چشمانِ خودم هم میترسم
وقتى این همه زیبایى را در تو میبینم
میگویم نَکُنَد شور بشود کار به دستم بدهد

شهاب_الیاسی

برعکس دوستت دارم

برعکس دوستت دارم
برعکس میخندم
برعکس به تو فکر میکنم
دنیای وارونه ...


سیدحسن بدیعیان

"عشق" است، هزار تیر کاری دارد

آشفتگی و فراق و زاری دارد

دلتنگی و درد بیقراری دارد

آسودگی از بلای او ممکن نیست

"عشق" است، هزار تیر کاری دارد

"جواد مزنگی"

"رنگ رُخسار خبر میدهد از سِرِّ درون"

کودتایی شده در من ، غزلی گُل کرده

گره یِ روسری اش را ، نَکُند شُل کرده


"رنگ رُخسار خبر میدهد از سِرِّ درون"

دختری قَلبِ مرا سخت چَپاوُل کرده


 #سعید_شیروانی