از آنروز که در موجِ آبی چشمانت

از آنروز که
در موجِ آبی چشمانت
ذلیلانه غرقاب شدند
چشمانِ خود باخته ام
چه آسان فرو ریخت دژِ فرسودهٔ دلم
با شکرخندِ شیرینت
و از آن صبح که
انعکاسِ آفاقم
آئینهٔ تمام نمایِ عارضِ تو شد
دگر
چنان شکسته موج شکنِ ساحلِ دلم
که عمریست اسیرِ عشقتم
چون سِحر شده ای
در طلسم جادویِ یک ساحر


علیزمان خانمحمدی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.