بیا به این تاریکخانهٔ دل

بیا
به این تاریکخانهٔ دل
چراغی افروز
که غم این زمانهٔ بی غم
کشت فرهاد وُ
صد منِ چون فرهاد را
بیا
که بی نوازش تو
کوبهٔ خانه ام هم
نای وُ نوا ندارد
و بی آوایِ قدومت
قرارِ دنیا همه
قربانگاهِ قرارِ من است


علیزمان خانمحمدی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.