-
تقویم دلتنگی
یکشنبه 23 اردیبهشت 1403 12:39
تقویم دلتنگی بیداد میکند گاهی با اشک گاهی هم با سکوت اردیبهشت استُ فصل رقص شکوفه ها و بارانِ عاشقانه ی ابرها روی سنگفرش خیابان عطر حضورت پیچیده زیر این بارانهای بی وقفه خیس می خورد خاطره ها .. آغوش بگشا تا شاخه های عشق با بوسه ات جوانه بزند دوباره آذر غلامی
-
بهار
یکشنبه 23 اردیبهشت 1403 12:37
-
تا بخوانم از دو چشمانت حدیث عشق و وصل
یکشنبه 23 اردیبهشت 1403 12:34
(باز در من چشم وا کن تا تماشایت کنم) (درد دیدن را دوا کن تا تماشایت کنم) شاعرمحمدمهدی سیار تا بخوانم از دو چشمانت حدیث عشق و وصل چشمی از نو خود عطا کن تا تماشایت کنم شرم میریزد ز چشمم وقت دیدار شما چشم پوشی از خطا کن تا تماشایت کنم خستهام از بس که بر غیر تو کردم من نگاه بر من خسته دعا کن تا تماشایت کنم کار چشمم روز...
-
میراث دار آوارگی جهانم
یکشنبه 23 اردیبهشت 1403 12:33
میراث دار آوارگی جهانم اخرین بازمانده بیابانهای جنون طبعی چون باد خزان مشوش و حیران سری است مرا پریشان ز آشوب زمان رقص وارونه صوفیان هوهوی دلمرده عارفان سکوتِ نشسته در نگاه عاصیان امتداد مستی فرهاد و انتهای دیوانگی لیلا در هیچ نفسی ، روح بیابان پرور و عریانم را تاب قفس نیست زندانبان بی زندان شُکوهِ قلعه متروک جامانده...
-
مستی چشم فریبات کی از دل برود.
یکشنبه 23 اردیبهشت 1403 12:32
مستی چشم فریبات کی از دل برود. هم اگر خاک بگردیم و چو در گل برود دل که در بند خم طرّه آن مه رو شد عاشقی هست که اندر پی منزل برود رخ چون ماهت اگرباز برآید لب بام رونق شمع ببین کز دل محفل برود گر صبا از سر زلف تو نسیمی آرد رونق طبله عطار ز منزل برود گره از زلف گشودی و فشاندی بر دوش دل دیوانه از اینرو به سلاسل برود نقش...
-
السلام علیک یا صاحب الزمان
یکشنبه 23 اردیبهشت 1403 12:30
-
فردای پروانگی اگر به دنبالت آمدم
یکشنبه 23 اردیبهشت 1403 12:30
فردای پروانگی اگر به دنبالت آمدم نشان از این نیست که برگردی میخواهم بدانم شانه را کجا گذاشتی موهایم در پیله بلند شدند و موهایم از صبح پروانگی به دستان دیگری شانه خواهد شد و رنجور مباش از من عادت کرده است فراموش نمیکند ذهنش به تکرار نشسته است و تنها من میدانم، چه شد که دیوانه است. یلدا صالحی
-
کمر شکسته، پای لنگ ودست زیر سنگ
یکشنبه 23 اردیبهشت 1403 12:28
کمر شکسته، پای لنگ ودست زیر سنگ من را مجالِ یک قدمی نیست سیر بخند آبدیده خشک، لبها بسته، دل با کوهِ غم شرحِ حالِ من خوشست تنها برای تو ،پسند ازجبینِ هفت وهشت کس رویتِ غمها نکرد چند صدایِ توله یی دادم برایت ارجمند حال بهتر ، روز خوشتر ،فالِ عالی را نگر می رسد جای غمی گویند شادی چندچند شرح حال فوق تنها حالِ زارِ من نبود...
-
وقتی تو نیستی
یکشنبه 23 اردیبهشت 1403 12:27
وقتی تو نیستی شهر خالی از مهربانی ست در شهر که نباشی عطر نفسهایت را ندارم دلم بهانه می گیرد مرور می کنم دوست داشتنت را بودنت، برایم حس خوبی دارد حس خوب دوست داشتن مهوش شریفی
-
بامدادان چه شگفت
یکشنبه 23 اردیبهشت 1403 12:26
بامدادان چه شگفت می شکوفد آرام می رسد از دل شب نه دویی دارد هنگامه ی شد نه حدی دارد هنگامه ی رفت راز چون آب زلال از نهان خانه ی دریای سکوت می رود بالا تا شانه ی بید تا بلندای حضور می شود فاش میان دو عبور در پس هاله ی شب از دل صبح سپید فاطمه چامه سرا
-
سر از پا نمی شناسم
شنبه 22 اردیبهشت 1403 12:28
سر از پا نمی شناسم در آغوش دردهایم خلوت دل را به موالی خیال ارزانی نیست.......... فریادم را به کدامین قربانگاه بسپارم پایم را نای رفتن نیست... آری انتقامم را از تو خواهم گرفت دیری نخواهد شد کمانم را برداشته و صلیب خاطرت را به نشانه بروم بگو تو از کدامین ابلیس زمانی... خو کرده نهانت در بزم پشیمانی شبهای بی پروای ام و...
-
صدای هیاهوی بچه ها در کوچه ما
شنبه 22 اردیبهشت 1403 12:27
صدای هیاهوی بچه ها در کوچه ما کنار اتاق خاطره ها می آید خلسه ی واقعی در زمان بی حرکت در دل مان انگار دلتنگی شاعرانه می آید و باز هم رنگ ابی تابستان و گرمای خوردن هنداوانه به دادمان رسید که ما درست است دلتنگیم اما دلتنگ عاشق میعاد عصفوری
-
بر درخت آرزوهای بی برگ
شنبه 22 اردیبهشت 1403 12:25
-
دست من نیست که کارم به گناه می افتد
شنبه 22 اردیبهشت 1403 12:24
دست من نیست که کارم به گناه می افتد تا نگاه تو به من گاه به گاه می افتد طاقت هجر تو بر سینه من دشوار است مثل یک کوه که بر شانه ی کاه می افتد دیدنت معجزه بود ،لیک به من فهماندی گاه یک معجزه هم اشتباه می افتد نزداین مردم آفت زده ،خوبی جرم است هرکه یوسف شدش آخر به چاه می افتد هی نگویید که شعرش غم و اندوه دارد که گذار همه...
-
بُرّنده چه می بُری؟شاه دل مستان را؟
شنبه 22 اردیبهشت 1403 12:22
بُرّنده چه می بُری؟شاه دل مستان را؟ بر تخت که بنشانی؟جمعیّت پَستان را تاریک نشینان را ،داری چه گرامی تو زنجیر بیاویزی ،خورشید پرستان را با آب گلاویزی ،با لکّه در آمیزی پا می بُری و گردن ،هم حنجر و دستان را با برکه به جنگی و، مرداب پرستی آه ماهی کُش و جان بخشی ،قورباغه ی جَستان را خاشاک ستم در دل ، آهوی خُتن بر گِل جز...
-
السلام علیک یا صاحب الزمان
شنبه 22 اردیبهشت 1403 12:22
-
... عروس باران؛
شنبه 22 اردیبهشت 1403 12:20
... عروس باران؛ آرزوی در خاک آرمیده؛ چرا مرا از هوای بهار سهمی نیست؟ و کس هیچ، نفسش را با من قسمت نمی کند محمد ترکمان
-
نمیدانم که چشمانت چه رنگ است
شنبه 22 اردیبهشت 1403 12:19
نمیدانم که چشمانت چه رنگ است به هر رنگی که هست اما قشنگ است صدای نرمت آرام و دل انگیز دوای خواب چون آوای چنگ است چه پیغامی نگاهت دارد ای دوست که بگشاید در این دل که تنگ است دل خونین هدف بر تیر عشقیست حریف سنگ تنها پای لنگ است سرم گوید مرو ، دل می دواند سر و دل بینشان غوغای جنگ است اگر عاشق نباشد دل که دل نیست برای سر...
-
من و چترم زیر باران منتظر ایستاده ایم
شنبه 22 اردیبهشت 1403 12:18
من و چترم زیر باران منتظر ایستاده ایم تو را از بارانهای اردیبهشتی طلب می کنیم گلی حسینی
-
از عشق تو نمی تونم
شنبه 22 اردیبهشت 1403 12:17
از عشق تو نمی تونم یه لحظه غافل بمونم فکر تو از سرم می ره؟ بد عاشقم نمی تونم دلم چه تاب تاب می کنه بردار دیگه اون گوشی تو راز دل عاشقمی وقت شه که رو بشی ت و ( کاشکی یه روزیم بیاد بگم که از تو بیزارم نمی تونم نمی تونم آخ که چقد دوسِت دارم شبای مهتابی، می خوای؟ حالت بی تابی، می خوای؟ نگاه توفانی من تو روز آفتابی، می...
-
انتظار روی تو آخر به پایان کی رسد؟
جمعه 21 اردیبهشت 1403 12:32
انتظار روی تو آخر به پایان کی رسد؟ شانه ی مستانه ام تا دوش جانان کی رسد؟ سهم چشمان مرا گه گه دو لب پیمانه گیر طالع آرام من آخر به طوفان کی رسد؟ این شعف جان مرا خوش می کشاند سوی تو موسم باریدن آیینه داران کی رسد؟ می رَهم از خویشتن در وادی ادراک تو صیحه ی یا ربّنا تا گوش انسان کی رسد؟ فاطمه چامه سرا
-
ما هرچه می رویم جاده پس چرا تمام نمی شود
جمعه 21 اردیبهشت 1403 12:29
ما هرچه می رویم جاده پس چرا تمام نمی شود مگر جهان همین نبود پس چرا تمام نمی شود گذشته از جوانی ام که هیچ آینده ای نبود این همه سیل غم پس چرا تمام نمی شود هرچه بوده تاکنون در این مغان نمی گنجد فغان دوری تو هرگز، پس چرا تمام نمی شود شکوفه های درخت امید بدون ثمر می ریخت آفت باغ زندگی ما پس چرا تمام نمی شود گفته بودند که...
-
روز دختر
جمعه 21 اردیبهشت 1403 12:28
-
میان ناله هایم دردهای گریه می چینیم
جمعه 21 اردیبهشت 1403 12:27
میان ناله هایم دردهای گریه می چینیم تمام اشک هایم را به پای گریه می چینیم درونم هر چه آزارم دهد با صبر می سازم هر از گاهی دلم را با هوای گریه می چینیم دلم از خاطرات بی کسی هایم خبر دارد من از باران تمام قطره های گریه می چینیم فضای دشت را بلبل هوایی می کند هر دم من از هر نغمه او ناله های گریه می چینیم دلم از آن همه...
-
باز شب شد از فراقت قصهها دارد دلم
جمعه 21 اردیبهشت 1403 12:25
باز شب شد از فراقت قصهها دارد دلم زیر باران با خیالت ماجرا دارد دلم مرغ روحم بال پروازش شکسته از جَفا زخمِ غربت در قفس بی انقضا دارد دلم پردهیِ خون می کشد بر پنجره خصمِ غروب روزهایی همچو روز نینوا دارد دلم ظرفِ صبرم پر شد از اَمن یُجیب و رَبنا تا به کی یا رب مگر حال دعا دارد دلم هر سحر بر آسمان هو میکشد جانم ترا...
-
السلام علیک یا صاحب الزمان
جمعه 21 اردیبهشت 1403 12:23
-
این روزگار دون همه دیوانه کرده است
جمعه 21 اردیبهشت 1403 12:22
این روزگار دون همه دیوانه کرده است بشکسته دل عاقل و فرزانه کرده است ترسم کشیده است به دیوانگی ، از این ثعبان که لانه در این خانه کرده است این شمع تابناک چرا بیشتر ز قبل عادت برای کشتن پروانه کرده است در این بهار مرغ چمن آشیان چرا پیش عقاب دشمن بیگانه کرده است این عاشق شکسته به دنبال درد خویش سر را درون خمره میخانه...
-
بی شاعری:
جمعه 21 اردیبهشت 1403 12:20
بی شاعری: غم را ناشناخته میپنداری اینک من اندوهی مجسم شده روبروی تمامیتت زندگی مرا به دست کسی بسپار مرا چیزی بده مرا به مهری ببخش خودت را برای من تمام کن رها شوم ابوطالب احمدی
-
الا ای عاقل و هوشیار و بیدار
جمعه 21 اردیبهشت 1403 12:19
الا ای عاقل و هوشیار و بیدار همیشه از خطا خود را نگهدار مبادا که شوی همراه شیطان ترا دیگر نبخشد حی قهار درین دنیای هستی تا که هستیم به روی خاک و یا بر تخت نشستیم اگر ملت زما راضی نباشد نباشیم بهتر از اکنون که هستیم قلم را روی کاغذ خسته کردن به احیای حقوق اغشته کردن حقیقت را به ان معناکه باشد نوشتن روی کاغذ دیکته کردن...
-
سلام ما به تو ای حجت خدا مهدی
جمعه 21 اردیبهشت 1403 12:16
سلام ما به تو ای حجت خدا مهدی درود حق به تو ای شاه اولیا مهدی یگانهای و به عالم امیر و سلطانی صفای اهل جهانی بیا بیا مهدی قسم که آیه تطهیر در قداست تو چو خوش سروده خداوندگار ما مهدی گل همیشه بهاری خزان نداری تو یگانهای و عزیزی و دلربا مهدی به یک نگاه تو مولا جهان بود محتاج یقین که چشم خدایی برای ما مهدی بیا که دشمن...